نوشته شده توسط: کویر سبز
بناهای ایرانی، معماری زیبا و غنی و پشتوانه ای به بلندای تاریخ دارد. چه در معماری قبل از اسلام؛ مربوط به آثار هخامنشی و تمدن ایران باستان و یا حتی قبل تر از آن زمانی که ایران، قسمتی از تمدن بین النهرین بود؛ همچون تکه های گرانبهای شوش و ایلام و... و چه در مورد معماری بعد از اسلام که هنر و دین را با هم آمیخته و و انسان را به عالم معنا می برد. آنجا که رنگها با هم در می آمیزد تا خاک و گِل را به گوهرهایی فیروزه ای مبدل سازد و طاق و گنبدهایی به یاد ماندنی رقم می زند، طاق هایی که همچون شاخه های در هم تنیده از پشت هم و یکی پس از دیگری جلوه می کند و آدمی را در ژرفای تفکر غرق می سازد.
آری! این دستمایه کهن و قدیمی ایرانی اسلامی است که چنین عالم را متحیر کرده و زبان قاصر از بیان و قلم ناتوان از به تصویر کشیدن آنچه سزاوارش! اوج واقعیت وقتی به منصه ظهور می رسد که باستان شناس غربی می گوید: تنها با یک هفته ماندن در این بناها مسلمان خواهم شد! مگر این بنا ساخته شده از مشتی خاک و گِل نیست؟ چه چیزی باعث می شود تا بنایی که تنها از خشت و خاک و گِل است این چنین تاثیری شگرف بر آدمی گذارد و انسانی بیگانه با الهیات و اعتقادات را این چنین به زانو در آورد؟ آنجا که دستان هنرمند ایرانی با قلبی سرشار از ایمان و نور می پیوندد تا از گِل و خاک، زیباترین نگاره های هنری بیافریند. آنجا که هنر، علم و ریاضیات و نجوم را به بردگی می گیرد تا اضلاع هندسی این نقوش را تزئین و تکمیل کند. آنجاست که هوش و درایت ایرانی را به رخ می کشد
و آنجا که علم و هنر هر دو به بندگی در عالم معنا در می آیند و به زانو در می آید بیگانه ای با معنویات در تجلی گاه نور و عشق!
اینجا ایران است با 1400 سال؛ تاریخ اسلامی و2500 سال؛ تاریخ ایرانی و 4500 سال؛ تاریخ همورابی و6000 سال؛ تاریخی از جنس جیرفت و گنج های پرآوازه اش!
آری اینجا ایران است اما ایرانی که گویا گنج هایش را به فراموشی سپرده است و بناهایش را از یاد برده، هنر گویا در آن خفته و نیاز دارد کسی آن را بیدار کند.
زمانی گوهر شاد؛ مسجدی به عظمت عشق و زمانی مسجدی به سردی و سفیدی رواقهای تازه ساخته قم. زمانی زنی در جوار بزرگ برادر این بانو تمام عشق را با هنر معنا کرد و زمانی ما به نام وارثان گوهر شاد عشق را اینچنین بیداد! بیداد از این همه سردی!هنری خالی از شور مستی! بیداد از این شهری که دادارش شِکوِِه دارد از این همه سردی! (1) سردی بناهایی که اوج گرفته با سفتی و سختی و به تناوب کشیده شده با یکنواختی و چه سخت می شود شهری از جنس عشق اینچنین بی روح و یکنواخت!
چگونه است انسانهایی با آنها همه هنرمندی تن به زندگانی در چنین خانه های سخت و سنگی می دهند؛ برج ها و خانه هایی به مانند مکعب در قالبی یکنواخت و ظاهری که عاری از هر نوع هنر و زیبایی است.
تنها ارمغانی که این سبک از زندگی به ما می دهد؛ از بین رفتن روحیه لطیف و احساس معنویت و دیگر زیبایی های زندگی می باشد که در میان دیوارهای بلندسفت و سخت سنگی و شهری رنگ می بازد و روح کسل کننده ای است که بر شهر حکمفرما می شود و تنها ودیعه ای که این نوع معماری برای ما دارد از بین رفتن سنگهای گرانبها و معادن گرانیت و مرمر است که با خرج کردن بی رویه آن در ساختمان ها رو به اتمام و پایان است.
نمای امروزی شهر تهران
اگر نگاهی معقولانه به معادن و روند برداشت سنگ از آن داشته باشیم می بینیم که عمر زیادی از آنها نمانده و با برداشت بی رویه سنگ از آنها، حجم زیادی از این کوهها از بین رفته و رو به هموار شدن و یکسان شدن با زمین می رود و دور نیست زمانی که زمین خالی از این کوهها و طبیعت عاری از این جاذبه ها شود.
روزگاری در این سرزمین تنها با خاک و ساروج زیباترین بناها رقم زده می شد و ثروت طبیعت در امان از زیاده خواهی آدمی بر قامت این سرزمین می درخشید و مردمانش با روحی متعالی و مناعت طبعی بلند بر طبیعت گام می نهادند و بنایی با عشق و زیبایی در آن بنا می نهادند و در سایه سار آن ایمان و درستی را پیشه می کردند.
آری! این بود سیرهء گذشتگان و نیاکان ایرانی و حال این ماییم و این ثروت ارزشمند. باشد که از آن به خوبی بهره گیریم و سودجوییم.
(1): اشاره به سخنان مقام معظم رهبری و انتقادات وی در مورد معماری شهر مقدس قم
تخریب کوهستان شاهور به دلیل برداشت سنگ
شکاف نقش رستم به خاطر برداشت سنگ از اطراف
تخریب معدن هخامنشی به دلیل برداشت سنگ
تخریب کوهستان علم کوه به علت برداشت سنگ و همچنین جاده سازی
عکس هوایی از گنبد ترک خورده گوهرشاد