نوشته شده توسط: کویر سبز
تعزیه و تعزیه خوانی در ایران از پیشینه کهنی برخوردار است. این هنر ارزنده برخاسیته از احساسات پاک و زیبای مذهبی است که در وجود هر ایرانی نهفته است و ریشه در قلبهای عاشقی دارد که سرشار از محبت حسین (ع) است. تجلی این عشق در همه عرصه های زندگی مردم و حتی در هنر به شکل زیبایی نمایش یافته که در نوع خود بسیار بدیع و بی بدیل می باشد تا آنجا که تحسین هنرمندان آن سوی مرزها را نیز برانگیخته و سبب تحیر و تامل آنان گشته بطوریکه به تفسیر و واکاوی این هنر می پردازند و از غنا و زیبایی آن به وجد می آیند. آری! این تنها اشعه ای از عشقه عشق حسین(ع) است.
بعد از شهادت امام حسین(ع) محبان و شیعیان وی در سرتاسر بلاد اسلامی علی الخصوص در ایران به سوگواری و عزاداری برای آن امام همام می پرداختند و این امر در طول تاریخ بعد از اسلام (1) در ایران ادامه داشت تا اینکه در قرن چهارم هجری در دوران آل بویه که از عرق مذهبی بالاتری برخوردار بودند به شکل تعزیه نمود پیدا کرد تا آنجا که معزالدوله در بغداد(2) در دهه اول محرم امر کرد تمامی بازارهای بغداد را بسته، لباس سیاه عزا پوشیدند(3) و به تعزیت سیدالشهداء پرداختند. تعزیه در طول سالهای بعد هم ادامه پیدا کرد و در دوران صفوی به اوج خود رسید و از سوی حکمرانان تشویق و تایید و حمایت زیادی شد و تا دوران قاجار و مشروطیت در اوج خود باقی ماند اما با شروع دوره قاجار و سفر ناصرالدین شاه به غرب؛ الهام پذیری او از فرهنگ غرب و تئاتر های انگلیسی آغاز شد تا آنجا که تصمیم گرفت مکانی برای اجرای تئاتر در ایران بسازد؛ این مکان که بعدها با مخالفت علماء و مردم به یکی از زیباترین تکیه ها تبدیل شد؛ معروف به «تکیه دولت» شد که متاسفانه در حال حاضر چیزی از آن نمانده... البته ناگفته نماند در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه بالغ بر دویست تا سیصد تکیه و حسینیه و میدان برای تعزیه خوانی وجود داشته که از زائران حسینی پذیرایی می نموده که متاسفانه با شروع مشروطیت به تعطیلی می کشد.
نمایی از تکیه دولت
متاسفانه ضربه ای که این هنر چه در گذشته تاریخ و چه در حال از سوی برخی از افراد خورده بیشتر از جهت تطبیق و یکسان سازی آن با تئاتر بوده است. در حالیکه بسیاری هنوز نیز نام این آئین مذهبی را تئاتر می گذارند اما باید دانست که تعزیه حتی در قالب هنر هم شاخه ای جداگانه از تئاتر می باشد بطوریکه تحیلگران هنری هم به لحاظ سبک و هم معنا تعریفی جداگانه از هر یک داشته اند و برای تعزیه شاخه ای مستقل از تئاتر تعریف کرده اند و آنرا جزء آئین های نمایشی دینی می دانند.
برای توضیح بیشتر به نمایش های امروزی اشاره می کنیم مثلا فیلم سینمایی، ساختار و تعریف متفاوتی از تئاتر دارد و فیلم و تئاتر و... هر یک شاخه های جداگانه ای از هنر نمایش را تشکیل می دهند. تعزیه نیز شاخه ای متمایز و متفاوت از تئاتر می باشد و تعریف و سبک متفاوتی دارد. از اینرو نام نهادن تئاتر بر روی تعزیه نه تنها از لحاظ هنری درست نمی باشد بلکه ظلمی است بس بزرگ در حق این آئین دینی، معنوی ایرانی و جای تاسف دارد که حتی در فرهنگ دینی، مذهبی نیز دست به دامان غرب و فرهنگ لغات شد.
ظلم و جفا در حق این آیین غنی و معنوی به همین جا ختم نمی شود. بلکه کوتاهی قشر مذهبی و جوانان مذهبی نسل جدید برای اجرای تعزیه و ایفای نقش های آن یکی از عمده دلایل رکود و سکون این هنر می باشد تا آنجا که دیده شده در بعضی تعزیه ها به علت شرکت نکردن جوانان نقش علی اکبر را پیرمردی به عهده می گیرد و باعث دلزدگی و کسالت عزادارن و علاقمندان حسینی می گردد. گرچه در طول سالهای بعد از انقلاب تلاش زیادی برای ابقای این هنر ارزشمند از سوی مسئولین شده است اما مردم نیز مسئولیت و نقش مهمی در ماندگاری این هنر ارزشمند دارند که فراموش کردن این مسئولیت باعث می شود این هنر در طول زمان غبار گرفته و کمرنگ تر شود در حالیکه این هنر گرانبها خدمت فراوانی به ما و دین ما کرده است. پس سزاوار نیست بگذاریم این هنر در لابه لای روزمرگی های ما فراموش شود.
پایان قسمت اول
(1): تاریخ بعد از اسلام؛ بعد از واقعه عاشورا
(2): پایتخت ایران در دوران آل بویه؛ بغداد بوده چون مرزهای ما به کشور عراق نیز گسترش پیدا کرده بود.
(3) تاریخ ابن کثیر