نوشته شده توسط: کویر سبز
چندی پیش در پیامرسان به نقد سریال ستایش و نکات منفی اون پرداختم اما از اونجا که این وبلاگ یک مجله فرهنگی، هنریه و مخاطبین خاص خودش رو داره این نقد رو در وبلاگ هم تکرار می کنم. سریال ستایش در بهترین زمان پخش و پربازدیدترین زمان از شبکه سه سیما پخش می شه؛ زمانی که هر کارگردانی تلاش می کنه تا محصول و ثمره کارش در اون زمان پخش بشه چرا که یکی از اولویت های جذب مخاطب همین زمان پخش هست. داستان این سریال به دوران دفاع مقدس و فرار جوان ها از جنگ می پردازه و جالبتر آنکه جوان فراری از جنگ را جوانی مذهبی و از خانواده مذهبی نشان می دهد و جوان دلاور و شجاع و حاضر در عرصه جبهه های نبرد را از خانواده ای غیر مذهبی و عادی به تصویر می کشد در حالیکه جوان مذهبی تمام تلاش خود را برای فرار از جبهه می کند دوست شجاع و دلاور او از روی اجبار و معذوریت به خواسته هایش تن می دهد و او را در اجرای نقشه هایش و فرار از جبهه یاری می دهد و در این راه دچار مشقت های زیادی می شود
این اولین با نیست و آخرین بار هم نیست که در سریال ها جوانهای مذهبی ترسو و فراری یا خائن نشان داده می شود و در عوض جوانهای به اصطلاح روشنفکر یا از خارج برگشته (بطور نمونه در فیلم دموکراسی در روز روشن) و یا حتی عادی و فراتر از آن ناسالم بطور نمونه در فیلم اخراجی ها (1) شجاع نشان داده می شود و به خط مقدم می روند و برای دفاع از کشور قدم بر می دارند... در فیلم دموکراسی سردار شجاع جنگ خائن و ترسو و جوان از خارج برگشته واز قشر مرفه جامعه خیلی شجاع و فداکارقلمداد شده...
جریانی که در رسانه ها رواج پیدا کرده ؛ سعی در بدبین کردن مخاطب نسبت به قشر مذهبی و انقلابی ما دارد و هر روز هم به شکلی جاافتاده تر در رسانه ها مطرح می شود تا اونجا که حساسیت مخاطب و حتی قشر مذهبی رو هم به نوعی تخفیف داده...
کلا عدم وجود چنین جوانهایی را در جنگ انکار نمی کنم؛ همیشه حرها و وهب ها وجودداشته اند و دارند اما دغدغه این حقیر به طور ثابت فرض کردن و معرفی کردن قشر غیر مذهبی و یا مرفه به عنوان خط مقدمی ها و وطن پرست ترین ها و درمقابل معرفی قشر مذهبی و همینطور متوسط یا پایین جامعه به عنوان فراری و خائن وطنفروش ...می باشد.
وقتی در فیلم دموکراسی به تماشای سرداری خائن و ترسو نشسته بودم که از جوانی روشنفکر استمداد جانش را داشت و با خیانت به وی آینده اش را وام می گرفت به سردار همت ها می اندیشیدم که چگونه در تلاطم جنگ خود را به ورطهء خطر می انداختند و جان خود را فدا می کردند. سردار همتی که روایت شجاعت هایش لرزه بر اندام دشمن می انداخت تا بدانجا که وقتی دشمن بعثی موفق به شهادت رساندن این سردار دلیر می شود جشن می گیرد... آری دشمن فقط برای ریختن خون یک سردار ما چنین سور می گیرد و این ما هستیم که باز با پنهان کردن شجاعت ها و هزینه های گزاف برای نشان دادن عکس آن اینچنین تلاش می کنیم!
این تنها سردار ما نبود سردارهایی داریم که هنوز در همین زمان شجاعانه قامت راست کرده اند و در مقابل دشمن ایستاده اند. امثال شوشتری ها که در دورترین و ناامن ترین نقاط کشور جان خود را فدای امنیت ما می کنند کم نیستند پس چگونه اصرار به معرفی عکس این واقعیت مظلوم داریم مگر نه اینکه امام ما انقلاب اسلامی را انقلاب مستضعفین و پابرهنگان معرفی کرد!
بد نیست کمی به دورترها و نه خیلی دورترها سفر کنیم و بدانچه گذشت بیندیشیم و ببینیم آیا واقعیت همانست که روایت می شود؟!
آری شما هم به واکاوی حقیقت بپردازید حقیقتی مظلوم که با ابزار و رسانهء خود ما دفن می شود.
- کسانی که علاقمند به بحث در پیامرسان می باشند به این آدرس http://kavirsabz.parsiblog.com/MLink/?4658061 مراجعه کنند
پی نوشت1 : در تیتراژ سریالهایی چون آوای باران که به روایت مظلومانه قربانیان هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی پرداخته بطور واضح قید می شد که استان این سریال واقعی نیست حال چرا این سیاست در مورد سریالهای دیگر همچون ستایش اعمال نمی شود خود جای سوال دارد.
پی نوشت2 : اکثر دیالوگ های سریال ستایش 2 سیاست دوگانه یکی به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته تا همه حرفهای ناگفته قشری مخالف و شاید معاند در سرکوب قشر مذهبی آن هم از زبان رسانه ملی بارها و بارها گفته شود در حالیکه سکوت صدا و سیمای ملی جای بسی تامل دارد.
(1) :در کل اخراجیها به خاطر دید نو و تازه ای که داشت و همینطور همراه کردن همه جامعه با دفاع مقدس تحسین برانگیز بود و نباید از این محاسن دیده پوشید نقد ما تنها به ثابت و همیشگی شدن این روند است