سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مجله فرهنگی هنری
دانشمندترین مردم، بیمناکترین آنان از خدای سبحان است [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   کویر سبز  

دوشنبه 91 شهریور 6  5:16 عصر

نمایشگاه قرآنی امسال هم به پایان رسید، با تمام محاسن و مواهبش و همچنین باتمام معایب و کاستی هایش که باعث کم رونقی این نمایشگاه شده است.

کم رونقی؟!   بله، کم رونقی!

چرا نباید نمایشگاه قرآنی ما به اندازه نمایشگاه کتاب رونق و گرمی داشته باشد؟!

چرا بازدید از این نمایشگاه باید دهها برابر کمتر از نمایشگاه کتاب و دیگر نمایشگاه ها داشته باشد؟!

در این میان هم مردم و هم مسئولین هر یک به سهم خود قصور و کوتاهی داشته اند.

به عنوان یک مسلمان شیعه چقدر به رشد فکری و دینی خود و همچنین ارتقاء آن می اندیشیم؟!

آیا همانگونه که به رفع نیازهای مادی خود تلاش می کنیم به فکر نیازهای معنوی خود نیز هستیم؟!

اگر این نمایشگاه، نمایشگاه لباس و پوشاک بود نیز به همین اندازه از آن استقبال می کردیم؟!

آیا ما به عنوان یک مسلمان شیعه در این عصر وظیفه ای نداریم؟!

آیا حتی به اندازه یک تازه مسلمان در قلب غرب در میان غربت و انبوه مشکلات برای رفع شبهات و ارتقاء معنوی خود تلاش می کند و برای به دست آوردن کو چکترین اطلاعات دینی خود را به آب و آتش می زند مسئولیت نداریم؟!

ما در جامعه ای زندگی می کنیم که دسترسی به همه امکانات برای رفع شبهات و سوالات و ارتقاء معنوی وجود دارد اما آیا نباید از آن بهره ببریم؟!

شاید در این میان تنها مردم مقصر نباشند و عملکرد مسئولین نیز موثر باشد. تنها دادن اطلاعات و در اختیار گذاشتن امکانات معنوی کافی نیست بلکه عمل به تمامی مسائل و نکات دینی اسلامی از سوی مسئولین مهم است چرا که در فرامین دینی نیز داریم که عمل به معروف بهترین امر به معروف و نهی از منکر است حال آنکه خود مسئولین که در راس این مهم می باشند بیشتر مسئولیت دارند.

از طرفی نمایشگاه قرآنی و اینگونه محافل می تواند با رفع معایب، عملکرد موثرتری داشته باشد، نوع برخورد و رفتار عوامل نمایشگاه می تواند در جذب مخاطب موثر باشد به عنوان مثال در قسمت سوال و پاسخ به شبهات دینی؛ نوع رفتار و پاسخگویی مبلغین بسیار مهم می باشد. این نوع برخوردها نباید تداعی گشت ارشاد در ذهن مخاطب را ایجاد کند. حال آنکه برخی از مبلغین، غافل از این هدف چنان برخورد می کنند که گویی در مواجهه با یک مجرم و یا متهم قرار دارند. این نوع برخوردها نه تنها باعث جذب افراد به دین نمی شود بلکه تاثیر معکوس و طردشدگی دارد

مساله دیگر که در این میان مطرح است ارائه محصولات آموزشی و قرآنی از جمله نرم افزار و کتاب های آموزشی می باشد که در سالهای اخیر بر روی این موضوع بسیار کار شده و حتی درخششهایی نیز در این زمینه داشته ایم که قابل تقدیر می باشد. در میان محصولات آموزشی نمایشگاه، بعضی از محصولات آموزشی کودکان بالاتر از سن آنها تدارک دیده شده بود بطوریکه حتی برای بزرگسالان نیز درک این مفاهیم و یا آیات و احادیث منتخب سنگین می نمود. خوبست در این رابطه از وجود روانشناسان خبرهء مذهبی نیز استفاده گردد تا  علاوه بر محتوای مذهبی، سن و سال آموزش و همچنین نکات و خلاقیت های آموزشی، روانشناسی پیرامون این موضوع هم مورد استفاده قرار گیرد

از طرفی قداست مذهب و رعایت آن در محصولات مذهبی از جمله بازی های فکری باید رعایت گردد نه آنجنان که در بازی مار و پله بجای مار و پله اسماء مبارک اهل بیت استفاده شود

از جمله دیگر مواردی که در نمایشگاه قرآنی امسال به چشم می خورد کم لطفی مسئولین به موضوعات نهج البلاغه و غدیر بود که فضای هزاری متری مربوط به این غرفه به صد متر کاهش پیدا کرده بود طوریکه مسئولین غرفه مجبور به کم کردن آثار خود در این غرفه شده بودند و یا در غرفه صحیفه سجادیه تنها به ارائه چند ترجمه بسنده کرده بودند و از آوردن بقیه ترجمه های جدید و بسیار زیبا که در سالهای اخیر آمده خودداری کرده بودند

... باشد تا در سالهای آینده شاهد رفع این مسائل باشیم

در پایان لازم می دانم از تمامی زحمات برپاکننده این نمایشگاه و اقدامات ارزنده و مواهب شایسته آن نیز تشکر کنم

به امید اینکه همه ما چه مردم و چه مسئولین هر روز در این مسیر  قدرتمند تر و موفق تر گام برداریم

و من الله التوفیق


 

نوشته شده توسط:   کویر سبز  

شنبه 91 اردیبهشت 2  5:48 عصر

بناهای ایرانی، معماری زیبا و غنی و پشتوانه ای به بلندای تاریخ دارد. چه در معماری قبل از اسلام؛ مربوط به آثار هخامنشی و تمدن ایران باستان و یا حتی قبل تر از آن زمانی که ایران، قسمتی از تمدن بین النهرین بود؛ همچون تکه های گرانبهای شوش و ایلام و... و چه در مورد معماری بعد از اسلام که هنر و دین را با هم آمیخته و و انسان را به عالم معنا می برد. آنجا که رنگها با هم در می آمیزد تا خاک و گِل را به گوهرهایی فیروزه ای مبدل سازد و طاق و گنبدهایی به یاد ماندنی رقم می زند، طاق هایی که همچون شاخه های در هم تنیده از پشت هم و یکی پس از دیگری جلوه می کند و آدمی را در ژرفای تفکر غرق می سازد.

آری! این دستمایه کهن و قدیمی ایرانی اسلامی است که چنین عالم را متحیر کرده و زبان قاصر از بیان و قلم ناتوان از به تصویر کشیدن آنچه سزاوارش! اوج واقعیت وقتی به منصه ظهور می رسد که باستان شناس غربی می گوید: تنها با یک هفته ماندن در این بناها مسلمان خواهم شد! مگر این بنا ساخته شده از مشتی خاک و گِل نیست؟ چه چیزی باعث می شود تا بنایی که تنها از خشت و خاک و گِل است این چنین تاثیری شگرف بر آدمی گذارد و انسانی بیگانه با الهیات و اعتقادات را این چنین به زانو در آورد؟ آنجا که دستان هنرمند ایرانی با قلبی سرشار از ایمان و نور می پیوندد تا از گِل و خاک، زیباترین نگاره های هنری بیافریند. آنجا که هنر، علم و ریاضیات و نجوم را به بردگی می گیرد تا اضلاع هندسی این نقوش را تزئین و تکمیل کند. آنجاست که هوش و درایت ایرانی را به رخ می کشد

تصاویر معماری کهن یزد

 

و آنجا که علم و هنر هر دو به بندگی در عالم معنا در می آیند و به زانو در می آید بیگانه ای با معنویات در تجلی گاه نور و عشق!

اینجا ایران است  با 1400 سال؛ تاریخ اسلامی و2500 سال؛ تاریخ ایرانی و 4500 سال؛ تاریخ همورابی و6000 سال؛ تاریخی از جنس جیرفت و گنج های پرآوازه اش!

آری اینجا ایران است اما ایرانی که گویا گنج هایش را به فراموشی سپرده است و بناهایش را از یاد برده، هنر گویا در آن خفته و نیاز دارد کسی آن را بیدار کند.

زمانی گوهر شاد؛ مسجدی به عظمت عشق و زمانی مسجدی به سردی و سفیدی رواقهای تازه ساخته قم. زمانی زنی در جوار بزرگ برادر این بانو تمام عشق را با هنر معنا کرد و زمانی ما به نام وارثان گوهر شاد عشق را اینچنین بیداد! بیداد از این همه سردی!هنری خالی از شور مستی! بیداد از این شهری که دادارش شِکوِِه دارد از این همه سردی! (1) سردی بناهایی که اوج گرفته با سفتی و سختی و به تناوب کشیده شده با یکنواختی و چه سخت می شود شهری از جنس عشق اینچنین بی روح و یکنواخت!

 چگونه است انسانهایی با آنها همه هنرمندی تن به زندگانی در چنین خانه های سخت و سنگی می دهند؛  برج ها و خانه هایی به مانند مکعب در قالبی یکنواخت و ظاهری که عاری از هر نوع هنر و زیبایی است.

تنها ارمغانی که این سبک از زندگی به ما می دهد؛ از بین رفتن روحیه لطیف و احساس معنویت و دیگر زیبایی های زندگی می باشد که در میان دیوارهای بلندسفت و سخت سنگی و شهری رنگ می بازد و روح کسل کننده ای است که بر شهر حکمفرما می شود و تنها ودیعه ای که این نوع معماری برای ما دارد از بین رفتن سنگهای گرانبها و معادن گرانیت و مرمر است که با خرج کردن بی رویه آن در ساختمان ها رو به اتمام و پایان است.

                                              نمای امروزی شهر تهران

 

اگر نگاهی معقولانه به معادن و روند برداشت سنگ از آن داشته باشیم می بینیم که عمر زیادی از آنها نمانده و با برداشت بی رویه سنگ از آنها، حجم زیادی از این کوهها از بین رفته و رو به هموار شدن و یکسان شدن با زمین می رود و دور نیست زمانی که زمین خالی از این کوهها و طبیعت عاری از این جاذبه ها شود.

روزگاری در این سرزمین تنها با خاک و ساروج زیباترین بناها رقم زده می شد و ثروت طبیعت در امان از زیاده خواهی آدمی بر قامت این سرزمین می درخشید و مردمانش با روحی متعالی و مناعت طبعی بلند بر طبیعت گام می نهادند و بنایی با عشق و زیبایی در آن بنا می نهادند و در سایه سار آن ایمان و درستی را پیشه می کردند.

آری! این بود سیرهء گذشتگان و نیاکان ایرانی و حال این ماییم و این ثروت ارزشمند. باشد که از آن به خوبی بهره گیریم و سودجوییم.

 

(1): اشاره به سخنان مقام معظم رهبری و انتقادات وی در مورد معماری شهر مقدس قم

تخریب کوهستان شاهور به دلیل برداشت سنگ

  شکاف نقش رستم به خاطر برداشت سنگ از اطراف

تخریب معدن هخامنشی به دلیل برداشت سنگ

تخریب کوهستان علم کوه به علت برداشت سنگ و همچنین جاده سازی

عکس هوایی از گنبد ترک خورده گوهرشاد


 

نوشته شده توسط:   کویر سبز  

یکشنبه 90 دی 25  4:41 عصر

در قسمت قبل راجع به تعزیه و پاره ای از دلایل و موانع پیشرفت این هنر دینی، مذهبی صحبت کردیم. در این قسمت به دیگر عوامل و موانع این هنر می پردازیم:

تا آنجا که گفتیم همه ما چه مردم و چه مسئولین در ابقاء و ماندگاری این هنر ارزشمند مسئولیت داریم و باید برای رشد و ابقاء آن تلاش کنیم و مانع از فراموشی و انزوای این هنر شویم؛ یکی دیگر از عواملی که ممکن است باعث فراموشی و فرسایش این هنر ارزشمند شود از بین رفتن نسخ خطی و قدیمی نمایشنامه های تعزیه است که نیاکان ما تلاش زیادی برای آن کرده اند و آنرا نسل به نسل به ما هدیه کرده اند اما با رسیدن به این نسل و بی توجهی این نسل به آن شاهد تخریب و از بین رفتن این نسخ هستیم... شنیده شده تعدادی از یهودیان، در کشور همسایه و شیعه ما عراق اقدام به خرید نسخ خطی و قدیمی تعزیه و معدوم کردن آن می کنند و مردم عراق هم که اسیر فقر و تنگدستی می باشند در ازای چند سکه پول سیاه میراث گرانبهای معنوی خود را می فروشند... و چه زیبا و پسندیده بود ترفند و چارهء  آن روحانی فداکار و از خود گذشته برای خرید این نسخ خطی به ازای فروش عبا و عمامه ای که رفت تا یاد و نام حسین (ع) بماند... گرچه ایده خلاقانه و فداکارانه این روحانی خوش فکر و غیرتمند، بسیار ارزشمند بود اما به اقرار خود وی مگر چند نسخه از این نسخ را با این کار می شود حفظ کرد؟؟؟

شایسته است مردم و مسئولین همت و تلاش مضاعف خود را در این راه به کار گمارند و نسخ خطی و قدیمی تعزیه را جمع آوری نمایند و از همه این نسخ یک بانک اطلاعاتی کامل تهیه نمایند و مانع از فرسودگی و تخریب این آثار گرانبها گردند.

 

نمونه نسخ  خطی و قدیمی

 

از دیگر عوامل رکود و رخوت این هنر، عدم رغبت مردم به تماشای تعزیه در مکان های هنری و شرکت در آن می باشد چرا که مردم عادت کرده اند تمام هزینه ای را که برای عزاداری ها صرف می نمایند برای نذورات و هیئات و روضه ها خرج کنند و علاقه ای برای صرف هزینه و برگزاری تعزیه در یک مکان هنری ندارند و گاها" حتی افراد از هزینه تهیه بلیط برای شرکت در تعزیه هم دریغ می نمایند گرچه دولت در سالهای اخیر و طی یک اقدام خداپسندانه و ارزشمند اقدام به خرید بلیط های دسته جمعی و هدیه آن به کارمندان و کارگران، سعی در کمک به این هنر دینی مذهبی و ترغیب مردم برای شرکت در این مراسم دارد اما مردم هم باید بدانند که صرف هزینهء کوچکی برای یک بلیط می تواند  قطره ای از دریایی شود که می رود تا موج گیرد و اوج گیرد به نام و یاد حسین(ع)!

تغییر این عادت و صرف هزینه تنها در پاره ای از عزاداریها و تبدیل آن به یک عادت جدید برای ابقاء این هنر ارزشمند نیازمند آن است که نوع نگاه خود را به عزاداریها و سبک برگزاری آن قدری تغییر دهیم چرا که همین سبک برگزاری باعث متوقع شدن ما از این مراسمات شده تا آنجا که انتظار داریم بعد از هر مراسم تعزیه به مانند دیگر مراسمات عزاداری و روضه در هیئات از ما پذیرایی شود در حالیکه فراموش کرده ایم این ما هستیم که وامدار این هنر ارزشمند می باشیم و این ماییم که باید با ایثار و فداکاری برای آن امام همام که تمام جان و مال خود را برای ما ایثار نمود مایه بگذاریم و با همت و غیرت یاد آن امام بزرگوار را زنده نگاه داریم.

 

برگزاری نمایش تعزیه در سریلانکا


 

نوشته شده توسط:   کویر سبز  

شنبه 90 دی 10  2:20 عصر

تعزیه و تعزیه خوانی در ایران از پیشینه کهنی برخوردار است. این هنر ارزنده برخاسیته از احساسات پاک و زیبای مذهبی است که در وجود هر ایرانی نهفته است و ریشه در قلبهای عاشقی دارد که سرشار از محبت حسین (ع) است. تجلی این عشق در همه عرصه های زندگی مردم و حتی در هنر به شکل زیبایی نمایش یافته که در نوع خود بسیار بدیع و بی بدیل می باشد تا آنجا که تحسین هنرمندان آن سوی مرزها را نیز برانگیخته و سبب تحیر و تامل آنان گشته بطوریکه به تفسیر و واکاوی این هنر می پردازند و از غنا و زیبایی آن به وجد می آیند. آری! این تنها اشعه ای از عشقه عشق حسین(ع) است.

بعد از شهادت امام حسین(ع) محبان و شیعیان وی در سرتاسر بلاد اسلامی علی الخصوص در ایران به سوگواری و عزاداری برای آن امام همام می پرداختند و این امر در طول تاریخ بعد از اسلام (1) در ایران ادامه داشت تا اینکه در قرن چهارم هجری در دوران آل بویه که از عرق مذهبی بالاتری برخوردار بودند به شکل تعزیه نمود پیدا کرد تا آنجا که معزالدوله در بغداد(2) در دهه اول محرم امر کرد تمامی بازارهای بغداد را بسته، لباس سیاه عزا پوشیدند(3) و به تعزیت سیدالشهداء پرداختند. تعزیه در طول سالهای بعد هم ادامه پیدا کرد و در دوران صفوی به اوج خود رسید و از سوی حکمرانان تشویق و تایید و حمایت زیادی شد و تا دوران قاجار و مشروطیت در اوج خود باقی ماند اما با شروع دوره قاجار و سفر ناصرالدین شاه به غرب؛ الهام پذیری او از فرهنگ غرب و تئاتر های انگلیسی آغاز شد تا آنجا که تصمیم گرفت مکانی برای اجرای تئاتر در ایران بسازد؛ این مکان که بعدها با مخالفت علماء و مردم به یکی از زیباترین تکیه ها تبدیل شد؛ معروف به «تکیه دولت» شد که متاسفانه  در حال حاضر چیزی از آن نمانده... البته ناگفته نماند در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه بالغ بر دویست تا سیصد تکیه و حسینیه و میدان برای تعزیه خوانی وجود داشته که از زائران حسینی پذیرایی می نموده که متاسفانه با شروع مشروطیت به تعطیلی می کشد.

تکیه دولت

 نمایی از تکیه دولت

متاسفانه ضربه ای که این هنر چه در گذشته تاریخ و چه در حال از سوی برخی از افراد خورده بیشتر از جهت تطبیق و یکسان سازی آن با تئاتر بوده است. در حالیکه بسیاری هنوز نیز نام این آئین مذهبی را تئاتر می گذارند اما باید دانست که تعزیه حتی در قالب هنر هم شاخه ای جداگانه از تئاتر می باشد بطوریکه تحیلگران هنری هم به لحاظ سبک و هم معنا تعریفی جداگانه از هر یک داشته اند و برای تعزیه شاخه ای مستقل از تئاتر تعریف کرده اند و آنرا جزء آئین های نمایشی دینی می دانند.

برای توضیح بیشتر به نمایش های امروزی اشاره می کنیم مثلا فیلم سینمایی، ساختار و تعریف متفاوتی از تئاتر دارد و فیلم و تئاتر و... هر یک شاخه های جداگانه ای از هنر نمایش را تشکیل می دهند. تعزیه نیز شاخه ای متمایز و متفاوت از تئاتر می باشد و تعریف و سبک متفاوتی دارد. از اینرو نام نهادن تئاتر بر روی تعزیه نه تنها از لحاظ هنری درست نمی باشد بلکه ظلمی است بس بزرگ در حق این آئین دینی، معنوی ایرانی و جای تاسف دارد که حتی در فرهنگ دینی، مذهبی نیز دست به دامان غرب و فرهنگ لغات شد.

ظلم و جفا در حق این آیین غنی و معنوی به همین جا ختم نمی شود. بلکه کوتاهی قشر مذهبی و جوانان مذهبی نسل جدید برای اجرای تعزیه و ایفای نقش های آن یکی از عمده دلایل رکود و سکون این هنر می باشد تا آنجا که دیده شده در بعضی تعزیه ها به علت شرکت نکردن جوانان نقش علی اکبر را پیرمردی به عهده می گیرد و باعث دلزدگی و کسالت عزادارن و علاقمندان حسینی می گردد. گرچه در طول سالهای بعد از  انقلاب تلاش زیادی برای ابقای این هنر ارزشمند از سوی مسئولین شده است اما مردم نیز مسئولیت و نقش مهمی در ماندگاری این هنر ارزشمند دارند که فراموش کردن این مسئولیت باعث می شود این هنر در طول زمان غبار گرفته و کمرنگ تر شود در حالیکه این هنر گرانبها خدمت فراوانی به ما و دین ما کرده است. پس سزاوار نیست بگذاریم این هنر در لابه لای روزمرگی های ما فراموش شود.

پایان قسمت اول

(1): تاریخ بعد از اسلام؛ بعد از واقعه عاشورا

(2): پایتخت ایران در دوران آل بویه؛ بغداد بوده چون مرزهای ما به کشور عراق نیز گسترش پیدا کرده بود.

(3) تاریخ ابن کثیر


 

نوشته شده توسط:   کویر سبز  

جمعه 90 مهر 22  3:40 صبح

تحریف حقیقت

در این مقوله می خواهیم به واکاوی حقیقت در رسانه ها بپردازیم؛ آنچه که اخیرا در رسانه ها باب شده نوعی دستکاری و یا دخل و تصرف در حقیقت موضوعات به عنوان یک تز هنری یا ادبیست که معمولا در فیلمنامه های سریال های مختلف به کار برده می شود حال فرقی نمی کند که این سریال ها صرفا یک رمان یا داستان باشند یا روایت یک حقیقت یا واکاوی یک موضوع دینی مذهبی یا قسمتی از تاریخ.... به هر حال نویسنده یا کارگردان به خود این اجازه را می دهد که به دخل و تصرف در آن بپردازد و به ظن خود به هیجان و تنوع موضوع بیفزاید و حتی از آن به عنوان یک تز ادبی و هنری یاد می کند. این شیوه به تازگی به قدری در میان نویسندگان و کارگردانان باب شده که در کمتر اثری شاهد به کار نگرفته شدن این شیوه می باشیم گرچه این شیوه در آثار صرفا داستانی بسیار کارا و جذاب می باشد و داستان را هیجان انگیزتر و جذابتر می نماید و تاثیر خوبی روی مخاطب دارد اما به کار گیری آن در موضوعات مذهبی و تاریخی تا چه حد درست می باشد؟ آیا به کار گیری این شگرد و ایجاد مسائل تازه و شبهه دار در فیلمنامه ها و نمود آن در سریالها صحیح می باشد؟ حال آنکه ما اعتقاد داریم دین و مذهب ما به عنوان کاملترین دین و مذهب به همه مسائل پرداخته و کمتر نکته ای را از قلم نینداخته!

 یا دخل و تصرف در یک روایت تاریخی(1) تا آن حد که قسمتی از رویداد تاریخی به کل تغییر کرده و با تخیل نویسنده جایگزین شود چه معنایی دارد؟ آیا به غیر از دروغ معنایی دیگر هم دارد؟ آیا می توانیم وقتی تاریخ را تحریف می کنیم و به خورد بیننده می دهیم باز هم انتظار داشته باشیم که اهالی این سرزمین تاریخ و هویت خویش را به خوبی بشناسند؟

 تنها درصدی از مردم اهل مطالعه و تحلیل می باشند و به اصل حقیقت واقفند (2) و بقیه بینندگان را تنها مردم عامی تشکیل می دهند مردمی که فکر می کنند هر آنچه که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی می بینند حقیقت دارد خصوصا وقتی موضوع راجع به مسائل دینی، مذهبی باشد.

در ماه رمضانهایی که از پیش و رو گذراندیم نمونه سریالهایی را داشتیم که سعی در استفاده از این شیوهء به اصطلاح هنری را داشتند و با دخیل کردن تخیل شخصی نویسنده در مسائل اعتقادی که به نوعی دنیای پس از مرگ و برزخ و عقبی را به تصویر می کشید بدعت ها و شبهات زیادی را در این پیرامون ایجاد کردند. این روش بیشتر، فیلمها و سریالهای ماورایی غرب را به یاد می آورد؛ گو اینکه نویسندگان و کارگردانان ما فراموش کرده اند که ادیان آن سوی مرزها مدتها پیش مورد دستکاری و تحریف قرار گرفته و حقیقت در آن کورسو می زند. این در حالیست که دین ما به لطف معجزهء همیشگی اش قرآن که همواره از تحریف در امان بوده و همینطور رهنمودهای روشنگرانه اهلبیت و هم و غم ایشان در از بین بردن همه شبهات و از جا نینداختن هیچ نکته ای به عنوان کاملترین دین و مذهب حرف اول را در دنیای امروز می زند.

آیا درست است که با وجود چنین ثروتی باز دست به دامان غربی ها شد و از آنها مدد گرفت؟

وآیا درست است در چنین شرایطی که بدعتها و شبهات همچون خوره ای به جان و فکر جوانان ما افتاده، بر بدعت ها و شبهات جدید بیفزاییم؟

چه خوبست با بهره گیری از اصول و همچنین نکات مطرح شده در دین و مذهب خویش به پایه ریزی داستان ها و فیلمنامه هایی که بناست به خوراک ذهنی جوانان ما مبدل شود بپردازیم و شالوده فکری آنها را بر اساس حقیقت پایه ریزی کنیم. مطمئنا ما می توانیم با بهره گیری از کارشناسان مذهبی و نویسندگان خبره و پیشینه قوی ادبی،  بهترین داستانها و فیلمنامه ها را در عرصه رسانه به نمایش بگذاریم که هم تنوع و هیجان لازم را داشته باشد و هم با راستگویی و نشان دادن حقیقت در آنها درست کرداری را  به جوانان این سرزمین آموخت.

 (1)  در سالهای پیش نمونه سریالهای تاریخی فراوانی را داشتیم که در قسمتی از آنها به نوعی تحریف صورت گرفته بود به عنوان مثال در داستانهای یوسف پیامبر به هنگام اذعان در آمدن کودک بر بیگناهی یوسف و یا در سریال مختار، حقیقت فرار مختار از حادثه عاشورا و همچنین صحنه هایی چون اقامه نماز بانوان در روز عاشورا و همچنین کشته شدن شمر توسط کیان و ...  یا دستکاری در وقایع حقیقی زندگانی بزرگانی همچون شهریار تنها به دلیل جذاب نمودن داستان به قدری که فریاد ازاین خانواده نجیب برمی آورد تا آنجا که چاره ای جز مدد از مقام معظم رهبری نمی بیند... 

آری دوستان اینها تنها قسمتهای کوچکی از این پازل معیوب می باشد!

 

(2)  که البته این دسته از مخاطبان فرهیخته نیز از به سخره گرفتن تاریخ و هویت مملکت خود متاثر گشته و نسبت به رسانه ملی بی اعتمادتر می گردند و این نیز خود می تواند نوعی توهین به درک و شعور این مخاطبان باشد.

 

پی نوشت: گرچه پرداختن به این مقوله علی الخصوص سریالهای ماه رمضانی باید زودتر از اینها صورت می گرفت اما فرصت و امکانات اندک این حقیر مانع از این کار شد. شاید گفتن حقیقت هر چند دیر اما مفید می باشد

 امید روزی که حقیقت سرلوحه امورمان گردد. 


 
<      1   2   3      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
جمعه 103 فروردین 10
امروز:   1 بازدید
دیروز:   8  بازدید
فهرست
آشنایی با من
مجله فرهنگی هنری
مدیر وبلاگ : کویر سبز[16]
نویسندگان وبلاگ :
رزگل
رزگل[1]
امیرمنصورمعزی
امیرمنصورمعزی[1]
مریم
مریم[0]
شروق
شروق (@)[1]

عضوی از پاتوق فرزانگان
عضوی از پاتوق فرزانگان[0]

از نظر من اینترنت به عنوان یک رسانه و ابزار برای انعکاس دیدگاههای مختلف می باشد حال آنکه این دیدگاه ها خود می تواند فرهنگساز و هدفمند باشد امیدوارم همراهی دوستان در این فضا به منجر به رواج روزافزون این دیدگاه گردد.... در این وبلاگ سعی شده تا با استفاده از پتانسیل علمی، فرهنگی دوستان مذهبی دیدگاه افراد مذهبی به مسائل اجتماعی نیز در فضای سایبری انعکاس پیدا کند... امیدوارم با انتقادات و پیشنهادات ارزنده خود، ما را در این مهم یاری دهید.
لوگوی خودم
مجله فرهنگی هنری
اوقات شرعی
لینک دوستان
یا امیر المومنین روحی فداک
قافله شهداء
:: هامون و تفتان
دیده بان
در انتظار ققنوس
دکتر علی حاجی ستوده
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
نسل کوثر
نسیم یاران
وبلاگ حامیان ولایت
یاور همیشه مومن
بادصبا
جهادی
مهدی یاران
آرشیوی متنوع از مسائل روزمره
چریک دانشگاه
وبلاگ شخصی دکتر رائفی پور
سیب خیال
بوی سیب
حاج آقا مسئلةٌ
مـ یـ ـرابـ عـ ـطـ ـش
در پناه آسمون
چهل منزل تا اربعین
0098
روان شناسی psychology
ل ن گ هــــــــک ف ش !
ساعت یک و نیم آن روز
همه معمارند و همه چیز معماری....
از یک انسان
حرفهای خودمونی
بچه های خاکریز
حسام ســرا

نوجوونی از خودتون
فرزانگان امیدوار
اردبیل بهشتی پنهان
مائــده الهی
پایگاه فرهنگی شهید علی پور
مهندس محی الدین اله دادی
ماه و مهــــــــــــــر
جزیره علم
آسمان آبی عشق
قطره و دریا
تنها معبود من
پاتوقی برای ایرونی ها
پاورقی
سروش دل
برو تا راحت شی
کیمیای ناب
سکوت خیس
مسعود رضانژاد فهادان
محمد قدرتی

والعصر
باران
پاورقی
دلنوشته های یک فروند چریک
*!*...خانه ی شعر و ترانه...*!*
ایران قدیم
.::نهان خانه ی دل::.
ایران قدیم
خواستن توانستن است
الماهین الخبر
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com